غر می زنیم

 

دلکم برای نوشتن لک زده !در این تابستان بی پدر با آن گرمای مشمئزش که هیچ حس نوشتن را در آدم زنده نمیکند. نه باغی و نه جویباری که خنکایش با یک هندوانه تکیه برسنگ داده در مسیر آب، تابستان را برما حلال کند ،نه حیاطی و شیلنگ آبی که بکشی بر جان خواهرو برادری و جیقهای بنفش بکشد و از پدر پادشاه فحشهاو نفرینهای تکراری  بخوری .

نه رقص  مگسهای بیحال گرما زده درنسیم پنکه بیجانی که صورتت را  با چشمهای باز زیر ملحفه ای که به زور خواباندنت  نوازش بدهد.نه حوض کاشی آبی که سیبهای قرمز داخلش غلت بزنند و تو چوب بر ناکجای ماهی  قرمزبکنی و ننه بزرگت فحش بر نابجای تو. ای لعنت به این زندگی بی شادی  و بی هیجان

تفریحات سالممان هم که بر باد فنای طرح امنیت اجتماعی رفت .خیابان گردیهایمان هم به بن بست کارت هوشمند سوخت رسید. 

جمعیت فرهنگی  هم کهپی درپی استعفای هنری میدهند.  گرچه خیلی پیشتر فاتحه سینمابا آن همه توهین به  شعور مخاطب در  فیلمهای صد تا یک اردک خوانده شده بود

 تیم ملی هم که قلعه نویی را پیراهن عثمان کرد و برگشت .

اراذل و اوباش هم که نیستند تا مایه سرگرمیمان شوند. خلاصه ما ماندیم و تابستان بی هیجان البته ذخیره شش ماهه بنزین بسیاربرای مسافرت وسوسه انگیز است تا پاییز را با وسایل حمل و نقل عمومی درکمال آرامش رفت و آمد کنیم,وزیر نفت فرمودند مبادا که چکهای هتلداران برگشت بخورد !!!

.دیگر اینکه خبر دارم تاتر شهر تعداد قابل توجهی تاتر بر صحنه دارد که آنهم ما همپای تاتر نداریم در  این جماعت هنر گریز هنر نفهم!!!

شجریان عزیز  چند روزی کنسرت برای از ما بهتران گذاشته است سینما در برهوت فیلم به سر میبرد البته سینما فرهنگ از سهم سینمای جهان درایران که 3%است درصدی را به اکران یک فیلم هندی اختصاص داده است.

 القصه اینکه تصمیم گرفتیم با یک تور دوروزه برویم سمت شاهرود و کمی در جنگلهای آنسو نفس بکشیم شاید از این لختی تابستان پدرس.............. درآمدیم و کمی احوالاتمان برای ادامه درس کشدارمان بهتر شد. گرچه سفر ناآشناست و همسفران نیز، این خود هیجانیست که یا ما را سرشار خواهد کرد و یا از هر هیجانی بیزار، یا حق میگوییم و پا به راه میگذاریم و روزی دیگر خاطرات این سفرکمی با هیجان  را برای شما باز خواهیم گفت .

...................................

دلکم آرام نشد هرچه به تابستان بدو بیراه گفتم و هرچه بر جامعه نامدنی غر زدم هیچ هیچ اثر نکرد. باید برویم دنبال حقوق شهروندیمان که نمیدانیم چیست و کجاست و کجا لگد مال میشود  دلکم جور دیگری دلتنگ است خلاصه اینکه در این روزگار گرم و بی هیجان تابستان مراقب سلامت ارواح گرما زده بی حوصله خود باشید که کار دست دلتنگیتان ندهید ما رفتیم بار سفر ببندیم حلال کنید

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:11 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
این نیز بگذرد!

آدمک باران یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ق.ظ http://adamakebaran.blogsky.com

اشکالی نداره اگه بعضی اوقات غربزنی اما مواظب باش عادت روزانه ات نشه که تاثیرش را از دست میده.
با اجازه لینکت می کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد